سو تفاهمات ترم اولی ها
لوکیشن کلاس 103 ساعت 11:30 آخر جلسه آخر درس:
پسر: ببخشید خانوم X میتونم مزاحمتون بشم
دختر: مگه خودت خواهر مادر نداری
پسر: قصد بد ندارم امر خیره
دختر: من فعلا قصد دارم درسم را ادامه بدهم
پسر: چه خوب منم همینطور
دختر: خوب حالا کی قصد دارید تشریف بیارید
پسر: همین الآن خوبه؟؟! زیاد مزاحمتون نمیشم
دختر: حالا چه عجلیه؟ این عجله دلیل خاصی داره؟
پسر: خوب آینده زندگیم در میانه! باید سریع اقدام کنم
دختر: آدم خوبه که به فکر آیندش باشه! ولی آقای Y ، بالاخره یکسری مراحلی وجود داره
پسر: خوب کی وقت دارین مزاحمتون بشم؟؟؟
دختر: بعد امتحانات خوبه؟؟؟
پسر: تا اون موقع من نابود شدم
دختر: چرا؟؟
پسر: چون اون موقع دیگه افتادم جزوتون به دردم نمیخوره
#ا_م_سلطان_الضاحکین